نام تجاری هر شرکت یا سازمانی مانند شناسنامه آن شرکت است که موجب برقراری ارتباط مشتریان با این شرکتها و محصولات آنها می شود.
مشتریان هر شرکتی ، خصوصاً مشتریان وفادار به برند آن شرکت بیش از هر گروه دیگری از افراد از جمله کارمندان ، صاحبان شرکتها و مدیران از برند تأثیر می پذیرند و همچنین بر برند تأثیر می گذارند. با توجه به مطالب ذکر شده می توان درک کرد که تغییر نام تجاری یا همان برند چقدر می تواند برای شرکتها هزینه اضافی تحمیل کند و همچنین مشتریان را تحت تأثیر قرار دهد.
فرآیندهای تأثیر گذاری برند بر مشتریان
۱)تعامل با برند
برندها یکی از راههای اصلی و مهم هر شرکتی برای برقراری ارتباط و تعامل با مشتریان هستند.
۲) معرفی اهداف شرکتها
این برندها هستند که به صورت خلاصه و واضح به مخاطبان نشان می دهند که شما در این شرکت به دنبال چه اهدافی هستید و از چه چارچوبهایی برخوردارید.
۳) چگونگی تأمین نیاز مشتریان
یکی از کارکردهای برندها این است که به مشتریان خود این آگاهی و دید را می دهند که چگونه قرار است نیازهای آنها را تأمین کنند و به خواسته ها و سوالات آنها پاسخ دهند.
بنابراین ، می توان به این نتیجه رسید که تغییر برند یا همان برند سازی مجدد تا چه اندازه می تواند موقعیت یک شرکت را به خطر اندازد و مسیری را که با صرف هزینه و زمان هموار شده است دوباره به مخاطره می اندازد. با این وجود ، گاهی شرایط ایجاب می کند تا برند موجود تغییر کند تا بتواند به نتیجه مطلوب تری برسد. در صورتی که هدف از تغییر برند افزایش کیفیت آن می باشد می تواند علاوه بر اینکه خسارت و ضرری وارد نکند بلکه بتواند به موفقیت نیز دست یابد.
برای اینکه تغییر برند بتواند با موفقیت همراه باشد باید شرایطی که در زیر اشاره می شود فراهم گردد:
یک) تأمین بودجه کافی
تغییر برند یا همان برند سازی مجدد نیاز به صرف هزینه بالایی دارد. بنابراین ، قبل از اقدام به این کار باید از داشتن منابع مالی کافی اطمینان حاصل کرد.
دو) داشتن چارچوب و برنامه ریزی دقیق
برنامه ریزی دقیق با نگرشی دقیق و جزئی می تواند تمامی مسیری را که باید طی شود را به ما نشان دهد ؛ مانند نقشه راهی عمل کند که ما را به موفقیت می رساند.
سه) داشتن پشتکار و عدم دلسردی
اگر مسیر طولانی و یا سختی را قرار است طی کنید بنابراین هیچ گاه در وسط راه یا در آغاز آن دلسرد نباشید. زیرا مسیر موفقیت همیشه دشوار و پر فراز و نشیب است و برند سازی مجدد به صرف زمان زیادی نیاز دارد.
چهار) آموزش کارکنان
در برند سازی مجدد باید تلاش کنید تا کارکنان خود را در خصوص اقدام جدید و همچنین تغییراتی که باید حاصل شود آموزش دهید تا آنها نیز متناسب با تغییرات داخلی شرکت به روز شوند تا بتوانند در طی کردن مسیر به شما کمک کنند. بنابراین ، آنها را برای شرایط جدید با خود هماهنگ کنید.
پنج) جامعیت و حضور فعال برند
پس از اینکه این مسیر را طی کردید و موفق به برند سازی مجدد شدید باید برند جدید را در هر اقدامی که انجام می دهید و هر کالا یا خدماتی که ارائه می دهید حضور داشته باشد و قابل روئیت باشد ؛ دلیل این کار این است که برندها نشان دهنده محتوا و ماهیت فعالیت های شما هستند.
شش) هماهنگی برند با تصویر ذهنی مخاطبان
در نهایت اینکه برندی که شما طراحی می کنید باید بتواند همان هدفی را که شما دنبال می کنید و برایتان مطلوب است در ذهن مخاطبان تداعی کند. اگر تفاوت بین هدف شما از برند و تصویر ذهنی برند که در ذهن مخاطبان و مشتریان خود ایجاد کرده اید وجود داشته باشد نشان می دهد که نتوانسته اید به هدف مورد نظر خود که برند سازی است برسید.