تحقیقاتی که در خصوص نقش جنسیت مدیر بر سبک مدیریتی مدیران انجام شده است نشان می دهد که سبکهای مدیریتی مردان و زنان متفاوت است.
سرچشمه بسیاری از تحقیقاتی که در خصوص تفاوتهای مدیریتی دو جنس انجام شده به نقش تفاوتهای فرهنگی در رشد اقتصادی کشورها بر می گردد. اغلب کشورهایی که به لحاظ فرهنگی متشکل از خرده فرهنگها و اقوام متنوع هستند ؛ شاید به لحاظ اجتماعی دارای امتیازاتی باشند ولی معمولاً به لحاظ اقتصادی وجود اقوام مختلف می تواند تهدیدی برای رشد اقتصادی یک کشور باشد ؛ زیرا هماهنگ کردن افراد با فرهنگها و اعتقادات مختلف معمولاً کار راحتی نیست. با این وجود ، تحقیقات و تجربیات نشان می دهد که زنان در چنین شرایطی بهتر از مردان می توانند اوضاع را مدیریت کنند. به همین دلیل تحقیقات وسیعی در خصوص کشف علت این موضوع انجام شده است. روانشناسان یکی از گروه هایی هستند که به بررسی این موضوع پرداخته اند و بر اساس یافته های به دست آمده از تحقیقات آنها ، نشان می دهد بین دو گروه مردان و زنان در نوع استراتژی روابط بین فردی و مدیریتی تفاوت وجود دارد. روانشناسان طی یافته های خود به این نتیجه رسیده اند که زنها بیشتر از مردها تمایل به همکاری با دیگران دارند و این امر می تواند مدیریت کردن گروه های مختلفی از افراد را تسهیل بخشد. اقتصاددانان و شرکتهای بزرگ و متعدد سعی کرده اند در سالهای اخیر بیشتر از وجود زنها در مناسبات اقتصادی ، بین المللی و کشوری استفاده نمایند. دلیل این امر به نتایج تحقیقاتی که توسط روانشناسان انجام شده است بر می گردد و تجربه نشان می دهد که وجود مدیران زن در جوامعی که دارای تنوع فرهنگی هستند می تواند به لحاظ رشد اقتصادی مفیدتر باشد.
آیا شیوه مدیریتی زنان بهتر از مردان است؟
مردان در امور مدیریت ، رهبری و هدایت یک گروه یا شرکت از شیوه رقابتی استفاده می کنند و بیشتر سعی می کنند اغلب تصمیم گیرها به شکل فردی گرفته شود تا بتوانند اقتدار و نفوذ خود را حفظ نمایند و شرایط را تحت کنترل خود داشته باشند. در حالی که زنان از شیوه های مشارکت و همکاری با دیگران استفاده می کنند و اغلب از طریق نظرخواهی با دیگران است که یک مجموعه را مدیریت می کنند. در واقع می توان گفت بین شیوه های مدیریتی مردان و زنان هیچ کدام را نمی توان بر دیگری ارجحیت داد. به بیان دیگر ، نمی توان گفت که سبکهای مدیریتی زنان بهتر از مردان است بلکه زنان در شرایط نامعلوم ، پیچیده و زمانی که با افراد متفاوت و متنوعی سر و کار دارند بهتر و با انعطاف پذیری بیشتری نسبت به مردان عمل می کنند و به همین دلیل عملکرد بهتری نشان می دهند.
در صورتی که مدیران مرد نیز بتوانند در شرایطی که تنوع گروه ها زیاد است انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند و بتوانند با همه گروه ها رابطه بر قرار کنند آنها نیز می توانند در این زمینه موفقیت به دست بیاورند. در کل می توان گفت : هر دوی این ویژگی ها و سبکها در مدیریت کردن یک مجموعه لازم است. گاهی ممکن است نیاز داشته باشیم که شرایط فرد دیگری را درک کرده و انعطاف بیشتری نشان دهیم و گاهی نیز لازم است که با قاطعیت بیشتر به رقابت بپردازیم. بنابراین ، ایجاد تعادل بین این دو نوع سبک مدیریتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیر باید فردی باشد که بتواند با توجه به شرایطی که ایجاد می شود سریع تصمیم بگیرید و یا با دیگران تبادل نظر کند. این موضوع ، اهمیت وجود هر دو ویژگی (مشورت ، رقابت) در سبک مدیریتی موفقیت آمیز را نشان می دهد.